تلفط (UK) | تلفط (US) | معنی | لغت |
---|---|---|---|
(سخن) موجز، کوتاه (شخص) کمگو، گزیدهگو، کمحرف | Laconic(adj) | ||
بهطور موجز، کوتاه، بهاختصار، بهایجاز، بهطور مختصر | Laconically(adv) | ||
ایجاز، اختصار، گفتۀ موجز، سخن موجز | Laconism(n) |
سلام به دوستان عزیز سایت هگزپاد،
در این مقاله قصد داریم واژۀ Laconic، اولین لغت از واژگان هفتۀ دوم، روز اولِ کتاب ۱۱۰۰ واژه را بررسی کنیم.
برای مشاهدۀ سایر پستهای مربوط به کتاب ۱۱۰۰ واژه اینجا کلیک کنید.
معنی Laconic
لغت Laconic از نظر دستوری در جمله نقش صفتی دارد. قید laconically و اسم laconism نیز از این صفت مشتق میشود. در ادامه به بررسی معنی laconic در سه نقش ذکر شده همراه مثال میپردازیم.
معنی Laconic در نقش صفت
صفت laconic در فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد بدین صورت تعریف شده است:
متضاد Laconic در نقش صفت | مترادف Laconic در نقش صفت | ||
---|---|---|---|
Circuitous | Aphoristic | ||
Circumlocutory | Apothegmatic | ||
Diffuse | Brief | ||
Embellished | Capsule | ||
Embroidered | Clipped | ||
Enlarged | Compact | ||
Exaggerated | Compendious | ||
Expanded | Compressed | ||
Inflated | Concise | ||
Long-winded | Crisp | ||
Loquacious | Curt | ||
Pleonastic | Elliptical | ||
Prolix | Epigrammatic | ||
Rambling | Limited | ||
Redundant | Monosyllabic | ||
Repetitious | Pithy | ||
Supplemented | Sententious | ||
Tautological | Short | ||
Tautologous | Succinct | ||
Verbose | Summary | ||
Voluble | Telegraphic | ||
Windy | Terse | ||
Wordy | Thumbnail | ||
To the point |
معنی Laconic در نقش قید
متضاد Laconically در نقش قید | مترادف Laconically در نقش قید | ||
---|---|---|---|
Diffusely | Abruptly | ||
Long-Windedly | Aphoristically | ||
Redundantly | Bluffly | ||
Repetitiously | Requested file could not be found (error code 404). Verify the file URL specified in the shortcode. | Bluntly | |
Verbosely | Briefly | ||
Wordily | Brusquely | ||
Compactly | |||
Concisely | |||
Crisply | |||
Curtly | |||
Elliptically | |||
Exactly | |||
Monosyllabically | |||
Pithily | |||
Precisely | |||
Sententiously | |||
Shortly | |||
Succinctly | |||
Summarily | |||
Tersely |
معنی Laconic در نقش اسم
اسم laconism در فرهنگ لغت انگلیسی Merriam Webster بدین صورت تعریف شده است:
“Brevity or terseness of expression or style.”
ایجاز، اختصار، گفتۀ موجز، سخن موجز
مثال:
* Nowhere else can such eloquent laconism can be found.
* در هیچ جای دیگری نمیتوان چنین ایجاز بلیغی یافت.
* “If I don’t get to liking ’em, I don’t care what happens to em,” Bill answered with his father’s own laconicism.
* بیل با ایجازی مخصوص پدرش گفت: «اگر به او علاقهای نداشتم، اصلاً برایم مهم نبود چه بلایی به سرش میآید.»
سپاس که تا انتهای این بخش همراه ما بودید.
ضمناً لغت پنجم روز چهارم از هفتۀ اول(Perceive) را میتوانید در اینجا و لغت دوم روز اول از هفتۀ دوم (Throng) را در اینجا مشاهده کنید.
اگر نظر یا سوالی در ارتباط با معنی Laconic دارید خوشحال میشویم در بخش دیدگاهها در انتهای صفحه با ما در میان بگذارید.
موفق باشید.