0

سبد خرید

0
جمع کل: ۰ تومان
هیچ محصولی در سبدخرید نیست.
مواردی که در سبد خود قرار داده اید در این قسمت می توانید تسویه نمایید.
جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.

معنی laconic (کتاب 1100 واژه، هفتۀ دوم، روز اول، لغت اول)

همراهان گرامی، چنانچه از مطالب و مقالات آموزشی سایت هگزپاد رضایت دارید، می‌توانید از طریق لینک زیر با حمایت‌های مالی خود ما را در جهت توسعۀ این مسیر یاری نمایید.

Donate

تلفط (UK)تلفط (US)معنیلغت
(سخن) موجز، کوتاه (شخص) کم‌گو، گزیده‌گو، کم‌حرفLaconic(adj)
به‌طور موجز، کوتاه، به‌اختصار، به‌ایجاز، به‌طور مختصرLaconically(adv)
ایجاز، اختصار، گفتۀ موجز، سخن موجزLaconism(n)

 

 

سلام به دوستان عزیز سایت هگزپاد،

در این مقاله قصد داریم واژۀ Laconic، اولین لغت از واژگان هفتۀ دوم، روز اولِ کتاب ۱۱۰۰ واژه را بررسی کنیم.

برای مشاهدۀ سایر پست‌های مربوط به کتاب ۱۱۰۰ واژه اینجا کلیک کنید.


معنی Laconic

لغت Laconic از نظر دستوری در جمله نقش صفتی دارد. قید laconically و اسم laconism نیز از این صفت مشتق می‌شود. در ادامه به بررسی معنی laconic در سه نقش ذکر شده همراه مثال می‌پردازیم.

 

معنی Laconic
معنی Laconic

 


معنی Laconic در نقش صفت

صفت laconic در فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد بدین صورت تعریف شده است:

Using only a few words to say something.”
(سخن) موجز، کوتاه؛ (شخص) کم‌گو، گزیده‌گو، کم‌حرف

 

مثال: 
* ‘At least we weren’t kidnapped.’ was the laconic response. 
* کوتاه جواب داد: «حداقلش این است که ما را ندزدیدند.»

 

 

* To save time, give me a laconic explanation of what happened. 
* برای اینکه وقت هدر نرود، کوتاه توضیح بده چه اتفاقی افتاده است.

 

* His laconic response to the question made us believe that he had not listened at all. 
* از پاسخ کوتاهی که به سؤال داد مطمئن شدیم اصلاً به حرف‌هایمان گوش نمی‌کرده است.

 

معنی Laconic
معنی Laconic

 

* The president is deliberately laconic with his comments so that the media doesn’t learn anything from him. 
* رئیس‌جمهور از قصد نظراتش را کوتاه بیان می‌کند تا رسانه‌ها چیزی از حرف‌هایش سر درنیاورند.

 

* But their father, though very laconic in his expressions of pleasure, was really glad to see them. 
* پدرشان با اینکه آدم بسیار کم‌حرفی است و شادی‌اش را بروز نمی‌دهد، اما از دیدن آن‌ها بسیار خوشحال شد.

 

* The valedictorian delivered a laconic speech, contrast to the salutatorian’s lengthy speech. 
* سخنران جشن فارغ‌التحصیلی برخلاف نطق افتتاحیۀ بلندبالایش سخنرانی کوتاهی ایراد کرد.

 

معنی Laconic
معنی Laconic

 

متضاد Laconic در نقش صفتمترادف Laconic در نقش صفت

Circuitous

Aphoristic

Circumlocutory

Apothegmatic

Diffuse

Brief

Embellished

Capsule

Embroidered

Clipped

Enlarged

Compact

Exaggerated

Compendious

Expanded

Compressed

Inflated

Concise

Long-winded

Crisp

Loquacious

Curt

Pleonastic

Elliptical

Prolix

Epigrammatic

Rambling

Limited

Redundant

Monosyllabic

Repetitious

Pithy

Supplemented

Sententious

Tautological

Short

Tautologous

Succinct

Verbose

Summary

Voluble

Telegraphic

Windy

Terse

Wordy

Thumbnail

To the point

 

 


معنی Laconic در نقش قید

قید laconically از صفت laconic مشتق شده و در فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد اینگونه تعریف شده است:
“In a way that uses only a few words.”
به‌طور موجز، کوتاه، به‌اختصار، به‌ایجاز، به‌طور مختصر

 

مثال:
* ‘Family reasons,’ he said laconically
* کوتاه گفت: «دلایل خانوادگی.»

 

* “I fixed it, ” he said laconically, standing next to his wife. 
* کنار زنش ایستاد و کوتاه گفت: «تعمیرش کردم.»

 

* “Have you decided?” Steve asked laconically some five or six minutes later. 
* اِستیو پنج یا شش دقیقۀ بعد کوتاه پرسید: «تصمیمت رو گرفتی؟»

 

* Listen to the questions and don’t answer laconically with just one word. 
Requested file could not be found (error code 404). Verify the file URL specified in the shortcode.
*  سؤال‌ها را گوش دهید و کوتاه و تک‌کلمه‌ای جواب ندهید.

 

معنی Laconic
معنی Laconic

 

متضاد Laconically در نقش قیدمترادف Laconically در نقش قید

Diffusely

Abruptly

Long-Windedly

Aphoristically

Redundantly

Bluffly

Repetitiously

Requested file could not be found (error code 404). Verify the file URL specified in the shortcode.

Bluntly

Verbosely

Briefly

Wordily

Brusquely

Compactly

Concisely

Crisply

Curtly

Elliptically

Exactly

Monosyllabically

Pithily

Precisely

Sententiously

Shortly

Succinctly

Summarily

Tersely

 

 


معنی Laconic در نقش اسم

اسم laconism در فرهنگ لغت انگلیسی Merriam Webster بدین صورت تعریف شده است:

Brevity or terseness of expression or style.”

ایجاز، اختصار، گفتۀ موجز، سخن موجز

 

مثال:

* Nowhere else can such eloquent laconism can be found. 

* در هیچ جای دیگری نمی‌توان چنین ایجاز بلیغی یافت.

 

* “If I don’t get to liking ’em, I don’t care what happens to em,” Bill answered with his father’s own laconicism

* بیل با ایجازی مخصوص پدرش گفت: «اگر به او علاقه‌ای نداشتم، اصلاً برایم مهم نبود چه بلایی به سرش می‌آید.»

 

معنی Laconic
معنی Laconic

 


 

سپاس که تا انتهای این بخش همراه ما بودید.

ضمناً لغت پنجم روز چهارم از هفتۀ اول(Perceive) را می‌توانید در اینجا و لغت دوم روز اول از هفتۀ دوم (Throng) را در اینجا مشاهده کنید. 

اگر نظر یا سوالی در ارتباط با معنی Laconic دارید خوشحال می‌شویم در بخش دیدگاه‌ها در انتهای صفحه با ما در میان بگذارید.

موفق باشید.

اشتراک در
اطلاع از
guest
لطفا نام و نام خانوادگی خود را در کادر وارد نمایید.
لطفا ایمیل خود را وارد نمایید.

0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام دیدگاه‌ها
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ارسال به ایمیل
https://hexpod.ir/?p=5480