0

سبد خرید

0
جمع کل: ۰ تومان
هیچ محصولی در سبدخرید نیست.
مواردی که در سبد خود قرار داده اید در این قسمت می توانید تسویه نمایید.
جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.

معنی badger (کتاب 1100 واژه، هفتۀ اول، روز چهارم، لغت اول)

معنی Badger| کتاب 1100 واژه

همراهان گرامی، چنانچه از مطالب و مقالات آموزشی سایت هگزپاد رضایت دارید، می‌توانید از طریق لینک زیر با حمایت‌های مالی خود ما را در جهت توسعۀ این مسیر یاری نمایید.

Donate

تلفط (UK)تلفط (US)معنیلغت
گورکن، خرسک، شغاره ساکن ایالت ویسکانسین در آمریکا(عامیانه)Badger (n)
زیر فشار گذاشتن، در تنگنا قرار دادن، پیله کردن، موی دماغ شدن، نق زدنBadger (v)

 

سلام به دوستان عزیز سایت هگزپاد،

در این مقاله قصد داریم واژۀ badger، اولین لغت از واژگان هفتۀ اول، روز چهارمِ کتاب ۱۱۰۰ واژه را بررسی کنیم.

برای مشاهدۀ سایر پست‌های مربوط به کتاب ۱۱۰۰ واژه اینجا کلیک کنید.


معنی badger

لغت badger از نظر دستوری در جمله نقش اسمی و فعلی دارد و از معانی متعددی برخوردار است. در ادامه به بررسی معنی badger در دو نقش ذکر شده همراه با مثال می‌پردازیم.

معنی Badger| کتاب 1100 واژه
معنی Badger| کتاب 1100 واژه

 


معنی badger در نقش اسم

لغت badger در نقش اسم در فرهنگ لغت انگلیسی Collins بدین صورت تعریف شده است:

1. [countable] a wild animal which has a white head with two wide black stripes on it. Badgers live underground and usually come up to feed at night.

1. رودک، گورکن، خرسک، شغاره

 

مثال: 
* They fired the badger out of the hole. 
* آن‌ها گورکن را از گودال بیرون آوردند.

 

معنی Badger| کتاب 1100 واژه
معنی Badger| کتاب 1100 واژه

 

* Another badger has suffered a broken jaw. 
* گورکن دیگری دچار شکستگی فک شده است.

 

 

 

2. Badger State [informal]: a person born or living in Wisconsin.

2. (عامیانه) بومی یا ساکن ایالت ویسکانسین در آمریکا

 


معنی badger در نقش فعل

 

Verb forms:

plural present tense: badger

3rd person singular present tense: badgers 

present participle: badgering 

past tensepast participle: badgered

فعل badger در فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد اینگونه تعریف شده است:

 

o put pressure on somebody by repeatedly asking them questions or asking them to do something.”

زیر فشار گذاشتن، در تنگنا قرار دادن، (مرتباً) اذیت کردن، کلافه کردن، به‌ستوه آوردن، پیله کردن، ذله کردن، موی دماغ شدن، نق زدن

 

این فعل در سه ساختار به‌کار می‌رود که هر کدام را با ذکر دو مثال بیان می‌کنیم:

 

1. badger somebody (into doing something)

مثال:
* I had to badger the kids into doing their homework. 
* مجبور شدم بچه‌ها را تحت فشار بگذارم تا تکالیفشان را انجام دهند.

 

معنی Badger| کتاب 1100 واژه
معنی Badger| کتاب 1100 واژه

 

* You can’t badger me into going to the party. 
* نمی‌توانی من را تحت فشار بگذاری تا به مهمانی بیایم.

 

2. badger somebody about something

 

مثال:
* Reporters constantly badger her about her private life
* خبرنگاران او را کلافه‌‌ کردند. مدام از زندگی شخصی‌اش سؤال می‌پرسیدند.

 

معنی Badger| کتاب 1100 واژه
معنی Badger| کتاب 1100 واژه

 

* Jack had been badgering her about her past relationships.
جَک کلافه‌اش کرده بود. مدام از روابط گذشته‌اش سؤال می‌کرد.

 

3. badger somebody to do something

مثال:
* His daughter was always badgering him to let her go abroad
* دخترش مدام به جانش نق می‌زد تا اجازه دهد به خارج از کشور برود.

 

معنی Badger| کتاب 1100 واژه
معنی Badger| کتاب 1100 واژه

 

*My friends keep badgering me to get a cell phone
* دوستانم مدام به جانم نق می‌زنند که گوشی همراه بگیرم.

 

 

متضاد badger در نقش فعلمترادف badger در نقش فعل

Aid

Bait

Assist

Bullyrag

Calm

Devil

Cheer

Hagride

Comfort

Harass

Delight

Harry

Encourage

Hassle

Help

Heckle

Leave alone

Hound

Leave in

Nag

Make happy

Pester

Peace

Plague

Please

Tease

Praise

Reassure

Soothe

Support

 


اصطلاحات با badger

 

در فرهنگ لغت انگلیسی Alien اصطلاح زیر بدین صورت تعریف شده است:

 

badger someone or something to death: to pester or nag someone relentlessly.

تا سر حد مرگ یا جنون به کسی فشار آوردن یا کسی را کلافه کردن

 

مثال:
* If you don’t tell him what he wants to know, he will badger you to death until he finds out. 
* اگر آنچه را می‌خواهد به او نگویی تا سر حد جنون تو را تحت فشار می‌گذارد تا از قضیه سردربیاورد.

 


 

سپاس که تا انتهای این بخش همراه ما بودید.

ضمناً لغت پنجم روز سوم از هفتۀ اول(Tinge) را می‌توانید در اینجا و لغت دوم روز چهارم از هفتۀ اول(Implore) را در اینجا مشاهده کنید. 

اگر نظر یا سوالی در ارتباط با معنی Badger دارید خوشحال می‌شویم در بخش دیدگاه‌ها در انتهای صفحه با ما در میان بگذارید.

موفق باشید.

 

اشتراک در
اطلاع از
guest
لطفا نام و نام خانوادگی خود را در کادر وارد نمایید.
لطفا ایمیل خود را وارد نمایید.

0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام دیدگاه‌ها
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ارسال به ایمیل
https://hexpod.ir/?p=5065