تلفط (UK) | تلفط (US) | معنی | لغت |
---|---|---|---|
التماس کردن به | Implore (v) | ||
التماس، درخواست | Imploration (n) | ||
ملتمس، درخواستکننده | Implorer (n) | ||
ملتمسانه | Imploring (adj) | ||
Imploratory (adj) | |||
ملتمسانه، با عجز و لابه | Imploringly (adv) |
سلام به دوستان عزیز سایت هگزپاد،
در این مقاله قصد داریم واژۀ implore، دومین لغت از واژگان هفتۀ اول، روز چهارمِ کتاب ۱۱۰۰ واژه را بررسی کنیم.
برای مشاهدۀ سایر پستهای مربوط به کتاب ۱۱۰۰ واژه اینجا کلیک کنید.
معنی implore
لغت implore از نظر دستوری در جمله نقش فعلی، اسمی، صفتی و قیدی دارد و از معانی متعددی برخوردار است. در ادامه به بررسی معنی implore در چهار نقش ذکر شده همراه با مثال میپردازیم.
معنی implore در نقش فعل
Verb forms:
plural present tense: implore
3rd person singular present tense: implores
present participle: imploring
past tense, past participle: implored
لغت implore در نقش فعل در فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد بدین صورت تعریف شده است:
متضاد Implore در نقش فعل | مترادف Implore در نقش فعل | ||
---|---|---|---|
Abjure | Beg | ||
Answer | Beseech | ||
Avoid | Conjure | ||
Command | Crave of | ||
Demand | Entreat | ||
Disgust | Go on bended knee to | ||
Dislike | Importune | ||
Give | Plead with | ||
Grant | Pray to | ||
Hate | Solicit | ||
Ignore | Supplicate | ||
Not want | Plague | ||
Offer | |||
Refuse | |||
Reject | |||
Reply | |||
Requested file could not be found (error code 404). Verify the file URL specified in the shortcode. | Turn off |
معنی implore در نقش اسم
دو اسم از این فعل مشتق میشوند:
1. اسم “imploration“ بهمعنای «عجز، لابه، استغاثه، التماس، درخواست»
مثال:
* فرِد دستش را به التماس دراز کرد؛ اما جان به گفتۀ او اعتنایی نکرد.
مترادف imploration در نقش اسم | |
---|---|
Adress | |
Adjuration | |
Application | |
Bid | |
Call | |
Claim | |
Demand | |
Entreaty | |
Importunity | |
Invocation | |
Overture | |
Petition | |
Plea | |
Prayer | |
Proposal | |
Proposition | |
Question | |
Recourse | |
Requisition | |
Solicitation | |
Submission | |
Suit | |
Supplication |
2. اسم “implorer“ بهمعنای «درخواستکننده، التماسکننده، ملتمس، خواهشکننده»
معنی implore در نقش صفت
لغت implore در نقش صفت به صورت “imploring“ و “imploratory“ بهکار میرود و بهمعنای «ملتمسانه و پر از لابه» است.
مترادف Imploring در نقش صفت | |
---|---|
Begging | |
Beseeching |
معنی implore در نقش قید
لغت implore در نقش قید به صورت “imploringly“ بهکار میرود و بهمعنای «ملتمسانه، لابهکنان و به لابه» است.
مثال:
* مایکل ملتماسانه به او مینگریست و در چشمانش برق اشک میدرخشید.
سپاس که تا انتهای این بخش همراه ما بودید.
ضمناً لغت اول روز چهارم از هفتۀ اول(Badger) را میتوانید در اینجا و لغت سوم روز چهارم از هفتۀ اول(Drudgery) را در اینجا مشاهده کنید.
اگر نظر یا سوالی در ارتباط با معنی Implore دارید خوشحال میشویم در بخش دیدگاهها در انتهای صفحه با ما در میان بگذارید.
موفق باشید.