در این مقاله با معرفی اصطلاحات انگلیسی با کلمهی cat (سری 2) همراه شما هستیم.
سلام خدمت بازدیدکنندگان عزیز سایت هگزپاد،
در این بخش اصطلاحات‘Fight like cat and dog’ و ‘Like a cat on a hot tin roof’ و ‘Let the cat out of the bag’ را به صورت مختصر با مثال توضیح داده و سپس برای درک بهتر معانی و کاربرد این سه اصطلاح، آنها را در قالب مکالمه ارائه میدهیم.
برای مشاهدهی اصطلاحات بیشتر اینجا کلیک کنید.
برای مشاهدهی اصطلاحات انگلیسی با کلمهی Cat سری اول اینجا کلیک کنید.
برای مشاهدهی اصطلاحات انگلیسی با کلمهی Cat سری سوم اینجا کلیک کنید.
اصطلاح انگلیسی Fight Like Cat and Dog
در دیکشنری Cambridge این اصطلاح بدینگونه تعریف شده است:
“To have angry arguments all the time”
پس این اصطلاح را درمورد افرادی به کار میبریم که دائماً درحال دعوا کردن با یکدیگر هستند. اصطلاح «مثل سگ و گربه به جان هم افتادن» در زبان فارسی را میتوان معادل معنی اصطلاح انگلیسی Fight like cat and dog قرار داد.
e.g.: As kids, we used to fight like cat and dog.
مثال: زمانی که بچه بودیم، عادت داشتیم مثل سگ و گربه به جان هم بیفتیم.
نکته: دقت داشته باشید که این اصطلاح در انگلیسی British استفاده میشود و معادل این اصطلاح در انگلیسی American به صورت “ّ Fight like cats and dogs”میباشد.
در ادامه برای درک بهتر کاربرد و معنی اصطلاح انگلیسی Fight like cat and dog، مکالمه انگلیسی زیر را مشاهده کنید.
Jack and Jill
Harriet: Well, have you seen Jack and Jill lately?
هریت: خب، اخیراً جک و جیل را دیدی؟
Adriana: Yes, I had dinner at their place last Friday.
آدریانا: بله. جمعهی گذشته در منزلشان شام خوردم.
Harriet: How are they doing? I miss them a lot.
هریت: حالشان چطور است؟ بسیار دلتنگشان هستم.
Adriana: As always, they were arguing all the time.
آدریانا: مثل همیشه تمام مدت درحال مشاجره بودند.
Harriet: They had fought like cat and dog ever since I can remember. I wonder how they’d managed to stay together.
هریت: از زمانی که یادم میآید آنها مثل سگ و گربه به جان هم میافتادند. برایم سوال است که چطور توانستهاند باهم بمانند.
Adriana: That’s right. They fight like cat and dog, but they are really very fond of each other.
آدریانا: درست است که آنها مثل سگ و گربه به جان هم میافتند اما بسیار به یکدیگر علاقه دارند.
اصطلاح انگلیسی Like a Cat on a Hot Tin Roof
در دیکشنری Cambridge کاربرد این اصطلاح بدین صورت تعریف شده است:
“Used to describe someone who is in a state of extreme nervous worry”
بنابراین برای توصیف فرد مضطربی که آرام و قرار ندارد از این اصطلاح استفاده میکنیم. اصطلاحات «مثل اسپند روی آتش» و «مثل مرغ سرکنده» در زبان فارسی را میتوان معادل معنی اصطلاح انگلیسی Like a cat on a hot tin roof قرار داد.
e.g.: The coach is like a cat on hot bricks before each game.
مثال: مربی قبل از هر بازی مثل مرغ سرکنده است.
نکته: اصطلاح بریتیش قدیمی “like a cat on hot bricks” معادل دیگری برای این اصطلاح است.
در ادامه برای درک بهتر کاربرد و معنی اصطلاح انگلیسی Like a cat on a hot tin roof، مکالمه انگلیسی زیر را مشاهده کنید.
Test Results
Miranda: Why is Carrie pacing around the room?
میراندا: چرا کری انقدر در اتاق راه میرود؟
Pamela: I have no idea. Let’s ask her.
پاملا: هیچ نظری ندارم. بیا از خودش بپرسیم.
Miranda: Ok. Hey Carrie, what’s wrong with you? You look so nervous.
میراندا: باشه. هی کری، مشکلی داری؟ خیلی مضطرب به نظر میرسی.
Carrie: I’m waiting for the doctor to call with my test results.
کری: منتظرم که دکتر تماس بگیرد و نتیجه آزمایشم را بگوید.
Pamela: Oh! So that’s why you have been like a cat on a hot tin roof all day.
پاملا: وای! پس به همین دلیل است که کل روز مثل مرغ سرکنده یک جا بند نمیشوی.
اصطلاح انگلیسی Let the Cat Out of the Bag
در دیکشنری Cambridge این اصطلاح بدینگونه تعریف شده است:
“To allow a secret to be known, usually without intending to.”
پس این اصطلاح زمانی استفاده میشود که فردی بدون قصد و غرض و به اشتباه یک راز را فاش میکند. اصطلاح «بند را به آب دادن» در زبان فارسی را میتوان معادل معنی اصطلاح انگلیسی Let the cat out of the bag قرار داد.
e.g.: I was trying to keep the party a secret, but Mel went and let the cat out of the bag.
مثال: داشتم سعی میکردم تا برگزاری مهمانی را مخفی نگه دارم اما مل رفت و بند را آب داد.
در ادامه برای درک بهتر کاربرد و معنی اصطلاح انگلیسی Let the cat out of the bag، مکالمه انگلیسی زیر را مشاهده کنید.
A Suprise Birthday Party!
Mom: So, what did you plan for our son’s 8th birthday?
مادر: خب، برای تولد 8سالگی پسرمان چه برنامهای داری؟
Dad: Tell me, do you have anything on your mind?
پدر: تو بگو چیزی (ایدهای) در ذهنت داری؟
Mom: Well, what if we buy him a new Xbox?
مادر: خب، چطور است برایش یک اکس باکس جدید بخریم؟
Dad: I have a better idea. We can take him to Disney Land.
پدر: من فکر بهتری دارم. میتوانیم پسرمان را به دیزنیلند ببریم.
Mom: That would be a good idea. But make sure you don’t let the cat out of the bag.
مادر: فکر خوبی است. اما حواست باشد که بند را به آب ندهی.
Dad: Sure. You can trust me on that.
پدر: حتماً. در این مورد میتوانی به من اعتماد کنی.
ممنون که تا پایان این بخش همراه ما بودید. امیدواریم این مقاله مورد استقبال شما عزیزان واقع شده باشد.
*** اعضای تیم هگزپاد ساعتها برای تهیه و تولید این مقالهی جامع و کامل تلاش کردهاند تا بهصورت رایگان در اختیار شما عزیزان قرار گیرد. خواهشمندیم برای استفاده از این مطالب، ذکر منبع را در دستور کارتان قرار دهید. صمیمانه از شما سپاسگزاریم. ***