تلفط (UK) | تلفط (US) | معنی | لغت |
---|---|---|---|
غیر عادی، آشنا نبودن به چیزی | Unaccustomed |
معنی Unaccustomed در زبان انگلیسی
سلام به همراهان عزیز سایت هگزپاد،
در این بخش قصد داریم تا واژه unaccustomed دهمین واژه از درس اول مجموعه لغات کتاب ۵۰۴ واژه ضروری را مورد بررسی قرار دهیم.
برای مشاهدهی سایر پستهای مربوط به کتاب 504 اینجا کلیک کنید.
معنی unaccustomed
واژهی unaccustomed دهمین لغت از درس اول کتاب 504 واژه ضروری است. این لغت در جمله تنها در جایگاه صفت قرار میگیرد. معنی unaccustomed با توجه به جایگاهش در جمله متفاوت است که در ادامه به توضیح آن میپردازیم.
1- معنی unaccustomed بعد از فعل
در صورتی که لغت unaccustomed بعد از فعل بیاید به معنای آشنا نبودن با چیزی و یا عادت نداشتن به چیزی است. و در دیکشنری کمبریج اینگونه تعریف شده است:
“not familiar with something, or not used to something”
برای درک بهتر معنی unaccustomed به مثالهای زیر توجه کنید:
جمله با unaccustomed:
* He was unaccustomed to hard work.
* او به کار سخت عادت نداشت.
جمله با unaccustomed:
* Some people are unaccustomed to using a keyboard or a mouse.
* بعضی از مردم به استفاده کردن از موس و کیبورد عادت ندارند.
1- معنی unaccustomed قبل از اسم
زمانی که واژهی unaccustomed در جمله، قبل از اسم بیاید به معنی چیزی غیر رایج و غیرعادی میباشد که در انگلیسی معادل not common or unsual است. مثالهای زیر معنی unaccustomed را در جمله نشان میدهند.
جمله با unaccustomed:
* I was surprised by her unaccustomed silence.
* من از سکوت غیرعادی او شگفتزده شدم.
جمله با unaccustomed:
* The unaccustomed heat made him weary.
* گرمای غیرعادی، او را خسته کرد.
جمله با unaccustomed:
* A brief after dinner speech is an unaccustomed pleasure.
* سخنرانی کوتاه و مختصر بعد از شام یک لذت عجیب و غریب دارد.
معنی brief: واژه brief در جایگاه صفت و به معنی کوتاه، مختصر و خلاصه میباشد.
معنی speech: لغت speech نقش دستوری اسم دارد و معنای آن سخنرانی، خطبه، گفتار، سخن و صحبت است.
معنی pleasure: این اسم به معنی لذت، کیف و خوشی میباشد.
نکته: با حذف پیشوند un از ابتدای لغت unaccustomed، واژهی accustomed به دست میآید که دارای دو معنی متفاوت است:
1. معنی اول accustomed معمولی، مرسوم و همیشگی است.
جمله با accustomed:
* He speaks with his accustomed smile.
* او با همان لبخند همیشگیاش صحبت میکند.
2. معنی دوم accustomed برای کسی به کار میرود که به چیزی عادت کرده است.
جمله با accustomed:
* He is accustomed to being alone.
* او به تنهایی زندگی کردن عادت کرده است.
سپاس که تا انتهای این بخش همراه ما بودید.
ضمناً واژهی (Data)، نهمین واژه از درس یک را میتوانید در اینجا و واژهی (Bachelor)، یازدهمین واژه از درس یک را میتوانید در اینجا مشاهده کنید.
موفق باشید.
شما واقعا عالی هستین
سپاس از لطفتون
خوشحالیم که راضی هستین
ادامه نمیدین دیگه ۵۰۴ رو ؟؟
سلام شیوا عزیز،
حتما به زودی ادامه میدیم و انشالله قراره با آموزش ویدئویی هم همراه باشه.
موفق باشی