0

سبد خرید

0
جمع کل: ۰ تومان
هیچ محصولی در سبدخرید نیست.
مواردی که در سبد خود قرار داده اید در این قسمت می توانید تسویه نمایید.
جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.

معنی Qualify– درس 1 – لغت دوازدهم| کتاب ۵۰۴

معنی qualify | کتاب 504 واژه ضروری
تلفط (UK)تلفط (US)معنیلغت
واجد شرایط شدن، صلاحیت داشتنQualify

 

معنی qualify آخرین لغت از درس اول را می‌توانید به صورت کامل در ادامه مطلب مطالعه نمایید.

سلام به همراهان عزیز سایت هگزپاد،

در این بخش قصد داریم دوازدهمین واژه از درس اول مجموعه لغات کتاب ۵۰۴ واژه ضروری را مورد بررسی قرار دهیم.

برای مشاهده‌ی سایر پست‌های مربوط به کتاب 504 اینجا کلیک کنید.

معنی Qualify

همان‌طور که گفته شد واژه‌ی qualify دوازدهمین واژه از درس اول کتاب 504 واژه ضروری است.این لغت از نظر دستوری در جمله نقش اسم، صفت، قید و یا فعل را ایفا می‌کند و دارای چندین معنی متفاوت است. در ادامه به بررسی معانی واژه‌ی Qualify در 4 جایگاه اسم،صفت، فعل و قید همراه با مثال می‌پردازیم.

 

معنی Qualify درجایگاه فعل

فعل Qualify در زبان انگلیسی به دو صورت لازم و متعدی استفاده می‌شود که در دیکشنری Merriam Webster هر دو گونه‌ی این فعل تعریف شده است، در ادامه به بررسی تعاریف ذکر شده این دیکشنری می‌پردازیم:

فعل متعدی (Transitive Verb)

1.  a) To reduce from a general to a particular or restricted for

     b) To make less harsh or strict

     c) To alter the strength or flavor of

     d) To limit or modify the meaning of

1. الف) محدود کردن

ب) از بدی و سختی چیزی کاستن

ج) تغییر دادن قدرت یا طعم چیزی

د) محدود یا اصلاح کردن معنای چیزی

2. To characterize by naming an attribute

2. توصیف کردن

3.  a: To fit by training, skill, or ability for a special purpose
     b (1)To declare competent or adequate
        (2)To invest with legal capacity

3. الف) شایسته کردن

    ب) 1- صلاحیت بخشیدن

2- اعتبار بخشیدن به صورت قانونی

 

فعل لازم (Intransitive Verb)

1. To be or become fit (as for an office)

2. To acquire legal or competent power or capacity

3. a) To exhibit a required degree of ability in a preliminary contest

    b) To shoot well enough to earn a marksmanship badge

1. واجد شرایط شدن

2. کسب قدرت یاصلاحیت قانونی

3. الف) نشان دادن صلاحیت لازم در یک آزمون

ب) شلیک کردن بسیارخوبی که موجب کسب نشان تیراندازی می‌شود.

معنی qualify | کتاب 504 واژه ضروری
معنی qualify | کتاب 504 واژه ضروری

 

در مثال‌های زیر معنی qualify را در جایگاه فعل مشاهده می‌کنید.

 

مثال اول:

* His experience qualifies him for the job

* تجربه‌اش، او را برای کار واجد شرایط می‌کند.

 

مثال دوم:

* Did she qualify to recieve financial aid?

* آیا او برای گرفتن کمک مالی واجد شرایط بود؟

 

 

معنی Qualify درجایگاه اسم

واژه‌ Qualify در جایگاه اسم به دو شکل qualification و quality استفاده می‌شود که در این صورت به معنی صلاحیت، کیفیت، توصیف، شرایط و ویژگی است. در مثال‌های زیر می‌توانید کاربرد این دو واژه را در جایگاه اسم ببینید:

 

جمله با Qualification:

 

مثال اول:

* I support this plan with the qualification that the cost be reduced.

*  از این طرح حمایت می‌کنم به این شرط که هزینه‌ها کاهش یابد.

 

مثال دوم:

* You will never get a job if you don’t have any qualifications.

* اگر صلاحیت نداشته باشی هرگز شغلی به دست نخواهی آورد.

 

جمله با Quality:

 

مثال اول:

* Their prices are very good, but unfortunately the quality of their goods is very low.

* قیمت آن‌ها خیلی خوب است اما متأسفانه کیفیت محصولاتشان بسیار پایین است.

 

مثال دوم:

* There is a French proverb which observes that prices are forgotten, but quality remains.

* یک ضرب‌المثل فرانسوی وجود دارد که می‌گوید: قیمت‌ها فراموش می‌شوند اما کیفیت پابرجاست.

 

معنی Qualify درجایگاه صفت

لغت qualify در جایگاه صفت به صورت qualified به کار برده می‌شود. واژه‌ qualified به معنی شایسته، واجد شرایط، توصیف شده و صلاحیت‌دار می‌باشد.

در مثال‌های زیر به کاربرد واژه‌ qualified در جمله توجه کنید:

 

جمله با Qualified:

 

مثال اول:

* I’m not qualified to give advice on such matters.

* من صلاحیت مشاوره دادن در این موارد را ندارم.

 

مثال دوم:

* What makes you think that you are qualified for this job?

* چه چیزی باعث شده که فکر کنی که شایستگی این شغل را داری؟

 

معنی Qualify درجایگاه قید

واژه‌ qualify در جایگاه قید به صورت qualifiedly استفاده می‌شود که البته این واژه در زبان انگلیسی کاربرد بسیار کمی دارد. این واژه را می‌توان به طور شایسته و به طور با کیفیت معنا کرد. به مثال زیر توجه کنید:

 

جمله با Qualifiedly:

 

مثال:

* Burundi’s prime minister, Antoine Nduwayo, has also qualifiedly backed a security force.

* نخست وزیر بوروندی، آنتوان ندوایو، نیز به طور شایسته از یک نیروی امنیتی حمایت کرده  است.

 


 

سپاس که تا انتهای این بخش همراه ما بودید.

ضمناً واژه یازدهم (Bachelor) از درس یک را می‌توانید در اینجا  و واژه اول (Corpse) از درس دو را می‌توانید در اینجا مشاهده کنید.

موفق باشید.

اشتراک در
اطلاع از
guest
لطفا نام و نام خانوادگی خود را در کادر وارد نمایید.
لطفا ایمیل خود را وارد نمایید.

2 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی ترین بیشترین لایک
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام دیدگاه‌ها
Maryam Ahmad
Maryam Ahmad
کاربر مهمان

سلام به شما استاد گرامی و سلام به تمام مدیران این سایت اموزشی. امروز داشتم لغت abandon رو توی گوگل سرچ و انواع جمله سازی با این لغتو میخوندم به طور اتفاقی سایت فوق العاده و گرانبهای شما رو دیدم و از صمیم قلب براتون دعا خوندم چقدر شما بزرگوار و مهربان هستین اینقدر کامل و با حوصله و به رایگان حاصل تلاشها و دانشتونو در اختیار زبان اموزان قرار دادین انشاله خدای توانا پاداش شما رو با سلامتی ثروت رفاه شادی امنیت و موفقیت جبران کنه . امروز اولین لغت ۵۰۴ رو با تدریس عالی شما مطالعه کردم. خدا یار و نگهدارتون باشه.

رضا ریوندی
رضا ریوندی
مدیر سایت
پاسخ به  Maryam Ahmad

سلام و احترام
سپاس از لطف شما دوست عزیز
خوشحالیم که براتون مفید بوده

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ارسال به ایمیل
https://hexpod.ir/?p=2865