0

سبد خرید

0
جمع کل: ۰ تومان
هیچ محصولی در سبدخرید نیست.
مواردی که در سبد خود قرار داده اید در این قسمت می توانید تسویه نمایید.
جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.

معنی Replete (کتاب 1100 واژه، هفتۀ 1، روز اول، لغت پنجم)

معنی Replete | کتاب 1100 واژه

همراهان گرامی، چنانچه از مطالب و مقالات آموزشی سایت هگزپاد رضایت دارید، می‌توانید از طریق لینک زیر با حمایت‌های مالی خود ما را در جهت توسعۀ این مسیر یاری نمایید.

Donate

تلفط (UK)تلفط (US)معنیلغت
پر، لبریز، شکم سیر، چاق، کاملReplete

 

معنی Replete پنجمین لغت از روز اول هفته‌ی اول را می‌توانید به صورت کامل در ادامه مطلب مطالعه نمایید.

سلام به دوستان عزیز سایت هگزپاد،

در این بخش قصد داریم واژه Replete، پنجمین لغت از روز اول هفته‌ی اول مجموعه لغات کتاب ۱۱۰۰ واژه را مورد بررسی قرار دهیم.

برای مشاهده‌ی سایر پست‌های مربوط به کتاب ۱۱۰۰ اینجا کلیک کنید.

 


معنی Replete

همان‌طور که گفته شد واژه‌ی replete پنجمین لغت از درس اول هفته‌ی اول کتاب 1100 واژه ضروری است. Replete از نظر دستوری در جمله نقش صفت، اسم و فعل را دارد که در ادامه به بررسی معنی replete در این 3 نقش همراه با مثال می‌پردازیم.

 

معنی Replete | کتاب 1100 واژه
معنی Replete | کتاب 1100 واژه

 


معنی Replete در جایگاه صفت

معنی Replete در جایگاه صفت، در دیکشنری Merriam Webster به صورت‌های زیر آمده است:

1Fully or abundantly provided or filled
aAbundantly fed
    bFatstout
3Complete

1- پر، مملو، لبریز، لبالب، سرشار

2-الف)  شکم پر، کاملا سیر
ب) چاق

3- کامل، مجهز

 

جمله با replete در جایگاه صفت:

 

1- Unfortunately, the book is replete with scientific errors.

متاسفانه، کتاب پُر از اشتباهات علمی است.

معنی Replete| کتاب 1100 واژه
معنی Replete| کتاب 1100 واژه

 

2- After two helpings of dessert, Sergio was at last replete.

سرجیو بعد  از دو وعده دسر، بالاخره سیر شد.

 

3- This car has an engine replete with the latest technology.

این خودرو دارای موتوری مجهز به آخرین تکنولوژی است.

 

نکته: همان‌طور که در مثال‌های بالا مشاهده می‌کنید، معمولاً کلمه‌ی replete در جمله به همراه حرف اضافه‌ی with به کار می‌رود.

 

 


معنی Replete در جایگاه اسم:

کلمه‌ی replete در جایگاه اسم به صورت repletion و repleteness به کار می‌رود، که به معنای “ پرخوری، سیری، پُری، تکمیل” است.

 

جمله با repletion و repleteness در جایگاه اسم:

 

1- I think It is better to die of repletion than to endure hunger.

به نظر من از سیری مُردن بهتر از تحمل گرسنگی است.

 

2- The baby vomits milk from repletness.

آن بچه از پرخوری شیرها را بالا آورد.

 

معنی Replete| کتاب 1100 واژه
معنی Replete | کتاب 1100 واژه

 


معنی Replete در جایگاه فعل

کلمه‌ی replete در جایگاه فعل به صورت replenish (ریشه‌ی این فعل Plenish است) به کار برده می‌شود، که به معنای “دوباره پر کردن، باز پر کردن، دوباره تکمیل کردن” است. بسته به زمان جمله به شکل‌های replenishing و replenished نیز استفاده می‌شود.

 

جمله با replenish در جایگاه فعل:

 

 1- Let me replenish your glass with some more Soda.

اجازه بده لیوانت را با مقداری نوشابه دوباره پر کنم.

معنی Replete | کتاب 1100 واژه
معنی Replete | کتاب 1100 واژه

 

 

2- Check the food every 20 minutes and if the water has not enough replenish with boiling water.

هر بیست دقیقه غذا را چک کن و اگر آب کافی نبود دوباره با آب جوش پُرش کن.

 

 

3- Food stocks were replenished with imports from abroad.

موجودی غذاها دوباره با کالاهای واردی از خارج از کشور پُر شد.

 

معنی Replete | کتاب 1100 واژه
معنی Replete | کتاب 1100 واژه

 

 

4- We need to replenish our cookie supply.

ما باید ذخیره غذایی خود را دوباره تکمیل کنیم.

 

 


 

مترادف کلمه Replete:

Chubby, Full, Fat, Gross, Pudgy, Round, Lardy

متضاد کلمه‌ی Replete:

Spare, Skinny, Slim, thin


 

سپاس که تا انتهای این بخش همراه ما بودید.

ضمناً واژه چهارمِ روز اول از هفته اول (Steep) را می‌توانید در اینجا و واژه اول روز دوم از هفته اول (Abound) را در اینجا مشاهده کنید. 

اگر نظر یا سوالی در ارتباط با لغت Replete دارید خوشحال می‌شویم در بخش دیدگاه‌ها در انتهای صفحه با ما در میان بگذارید.

موفق باشید.

اشتراک در
اطلاع از
guest
لطفا نام و نام خانوادگی خود را در کادر وارد نمایید.
لطفا ایمیل خود را وارد نمایید.

0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام دیدگاه‌ها
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ارسال به ایمیل
https://hexpod.ir/?p=4473